ابوریحان بیرونی به نقل از قول زادویه نوشته :
اهریمن برکت را از آب و گیاه گرفته بود و باد را از وزش بازداشته بود و درختان خشک شدند و دنیا نزدیک به نابودی بود
پس جمشید به امر خداوند، برای دیدار اهریمن و پیروان او به دوزخ رفت و دیرگاهی آنجا بماند و چون برگشت جهان به حالت فراوانی و باروری، و مردم به اعتدال رسیدند.
در آن روز که جمشید برگشت
آفتاب طالع شده بود و نور از او میتابید و مردم از طلوع دو آفتاب در یک روز در شگفت شدند و آن روز را نوروز خواندند و جشن گرفتند
و چون چوب های خشک سبز شدند مردم به یمن این نعمت در هر ظرفی و طشتی جو کاشتند و سپس این رسم میان ایرانیان پایدار ماند.
گفته میشود که عربهای فاتح ایران ، پایتخت شاهنشاهی ساسانی را در روز نوروز تسخیر کردند.
پس از آن مالیات سنگینی بر برگزاری دو جشن نوروز و مهرگان وضع کردند خلفای دو پادشاهی امویه و عباسی نیز این رویه را ادامه دادند، اگرچه بعدها خود آنها، در جشن نوروز شرکت کردند و آن را گرامی داشتند .
از برگزاری آیینهای نوروز در زمان امویان نشانهای در دست نیست.
در دوره عباسیان، به گفتهٔ تاریخ طبری ، معتضد ، مردم را از برافروختن آتش در روز نوروز و پاشیدن آب بر روی عابران بر حذر داشت
ولی پس از نگرانی از احتمال شورش مردم ، فرمان خود را پس گرفت
از نوشتههای باقیمانده از سدهٔ چهارم هجری در بغداد، میتوان پی برد که مردم آن روزگار در روزهای نوروز، لباس نو بر تن می کردهاند، به هم سیب و هدیه میدادند، غذاهای ویژه میپختند
و زنان نیز عطرهای ویژهٔ نوروزی خریداری میکردند
:: برچسبها:
افسانه ,
اساطیر ,
فاتح ,
:: بازدید از این مطلب : 2304
|
امتیاز مطلب : 32159212
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37